من و شیرین

داستان رشد ما

من-15

محل کار من

دکترها: بی حجاب

بیمارها: بی حجاب

پرستارها: بی حجاب

بهیارها: بی حجاب

خدمه ها: بی حجاب

همراهان بیمار: بی حجاب

پیمانکار : بی حجاب

آشپز: بی حجاب

کمک آشپز: بی حجاب

پرسنل بخش اداری: بی حجاب

آزمایشگاه و مددکاری و... : بی حجاب


چه کنم خدایا؟!

خلوتم که آن چنانی بود، جلوتم هم که این چنینی شد :(


پ.ن: البته نه همشون، ولی اکثریت شون اینطوری اند

پ.ن2: خوش به حال شما دخترها

۳ نظر

شیرین-25

دل بستن

یکی از بازدیدکنندگان وب نظر داده که:

خب در جواب لازم است بگویم:

اولا که نمی دونم شیرینم کی هست، دوما من غلط کنم که به شیرین تا قبل از عقد، دل ببندم...در دنیای احتمالات، دل بستن احمقانه هست.

۱ نظر

شیرین-24

پدر: 

تا 3 سال دیگه غلط می کنی حرف ازدواج بزنی، مگه خری میخوای زن بگیری!! (خوبه، تلاش هام موثر بوده، قبلا می گفت 6 سال)


مادر: 

دختره باید خوشگل باشه


برادر: 

این دو سال پولت رو جمع کن یه ماشین بخر...(ماشین میخوام چه کار؟:/)


خواهر: 

یه دختر 18-19 ساله دلبستگی به دنیا داره. صد سالش نشده که از دنیا دل کنده باشه و به شرایط تو راضی بشه...چه می دونه شرایط یعنی چی؟

لباس  تور دوست داره

طلا دوست داره

خونه مستقل میخواد 

لباس های رنگارنگ، لوازم آرایش، وسایل زندگی خوب و.... دوست داره

شاید اول به خاطر عشق و محبت، بله رو به شرایط تو بگه ولی بعدا مشکل پیش میاد.

۲ نظر

شیرین-23

فطریه؟!


ﻣﻦ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ

ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﻓﻄﺮﯾﻪ ﺍﻡ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ﻧﯿﺸﮑﺮ؟


به حکم مرجع اعلم که عشق نامش هست

لب تو فطریه اش بوسه های کشدار است

۲ نظر

شیرین-22


توسل؟!

یه درگیری برام ایجاد شده!
دوستم میگه برای ازدواج دعای توسل بخون و ختم قرآن.

ولی من میگم این میشه مصداق دین ارثی سنتی(نه دین اصیل) میشه که خدا و رسول و امام، پل خواسته های ما بشن. 

دوستم میگه: نه این طور نیست. همه ارزاق به دست امامه. این روش خواستن هم خود امام گفته. گفته اند: وادعوا ربکم بالاسماء..اسماء یعنی ائمه

سخن استاد صفایی رو براش فرستام:
ما از امام، امامت را مى‏ خواهیم و این عشق ماست و از او وسیله ‏ى راه یافتن و جهت گرفتن مى‏ سازیم و این توسل ماست. 
جز این عشق و توسل، ظلم است، جفاست. امام وسیله است، براى چه؟ براى نان و آب و زن و فرزند؟! این‏ها که وسیله‏ هایى دیگر دارند. او وسیله ‏ى رسیدن است، جهت یافتن است، حرکت کردن است.
تو مى‌‏آیى، ص: 75

دوستم گفت: تقلید نکن. امثال من باید همین نان و آب رو از اونها بخوایم. هدایت هم بخوایم.

من همچنان شک دارم...اگه بخونم و اون چیزی که مد نظرمه نشه، به ائمه و این توسلات بدبین میشم...میگم اینا هم چرت و پرته!
اصلا فلانی رو میشناسم که همیشه توسل میخونه..ولی به خواسته اش نرسیده...
به نظرم باید راضی به قدرالله بود نه قضاءالله... و قدرالله خیلی چیزهاست از جمله اختیار انسان ها...و همین علت خیلی از نرسیدن های ما به خواسته هامون هست... و البته به قول عین.صاد در حضور خدا، هر چیزی جبران دارد.
۱ نظر

من-14

عکس


تقدیر من از روز ازل در به دری بود

این 

سوژه ی 

خوبی ست 

اگر 

عکس 

بگیرید 

۳ نظر

شیرین-21

توصیف شیرین خیالی من :)

1.محور شخصیت: منطق محبت

مهمترین رکن شخصیتت، منطق محبته.

منطق یا به تعبیر دیگه قلق شخصیت و به به تعبیری رگ خواب شخصیت ها و زاویه نگاه و اون نقطه ای در شخصیت که تمام شخصیت حول این نقطه می چرخه، چهارتاست: حکمت،محبت،منفعت و قدرت.


تمام انتخاب ها، تصمیم گیری ها، خوشحال شدن ها و عصبانی شدن ها و... در وهله اول بر اساس این منطق صورت میگیره.

مثال: در انتخاب لباس اول به خوشگلیش نگاه می کنی و بعد به جنس و قیمت و...

و همچنین خوش سلیقه بودن رو به دنبالش داره این منطق.

ادامه مطلب ۲ نظر

شیرین-20

اورژانس

سلام شیرین

خیلی ممنون که دعا کردی

مستجاب الدعوه هم که هستی :)

بگذار از اول برات تعریف کنم. چند هفته پیش که دنبال اضافه کاری بودم و از همکارم پرسیدم. چندجا رو توی بیمارستان معرفی کرد که ممکنه نیرو بخوان. رفتم سر زدم گفتند نمی خواهیم. گذشت تا اینکه شنبه اتفاقی(البته هیچ چیز اتفاقی نیست) رفتم اتاق مسئول خدمات. گفت نمیخوای اضافه کاری کنی؟ گفتم چرا که نه! هفته پیش هم دنبالش بودم.

گفت اورژانس یه نفر رو میخواد. رفت به مدیریت بگه ببینه موافق میکنه یا نه؟ مدیر گفت نه! کلاس نداره یه کارشناس بره اونجا(کار پایین تر از شأنش انجام بده). مسئول خدمات اومد و گفت مدیر اینجوری میگه. برو باهاش صحبت کن ببین چی میگه؟

فهمیدم که میخواد بهونه بگیره و این دلیل اصلی مخالفتش نیست. چون آخر وقت بود گفتم بهتره بگذارم یه وقتی که سر حاله. خب دیشب که تو و دوستان دعا کردید و از خدا خواستیم این رزق رو برامون رقم بزنه.

صبح نامه ای به مدیریت نوشتم که مایلم اضافه کاری کنم و منتظر بودم که برم باهاش صحبت کنم و بهونه ها رو ازش بگیرم. رفتم و نامه رو بهش دادم. موافقت کرد و نوشت: در صورتی که به کار اصلی(تغذیه) خللی وارد نکند مانعی ندارد.

خیلی خوشحال شدم و رفتم به مسئول اورژانس گفتم. خدمات گفته بود برای اون قسمتی نیرو میخوان که یه نفر داروهایی که پزشک توی نسخه می نویسه رو وارد سیستم کنم. ولی مسئول اورژانس یه نفر رو گذاشته بود برای این قسمت و من رو منشی کرد. خلاصه که این ماه رو منشی اورژانس هستم.

شیرین! 180 ساعت برام اضافه کاری تنظیم کرد! یعنی میانگین روزی 6 ساعت که حقوق خوبی داره. البته هر روز نیست. هر روز که ساعت 8 تا 2بعدازظهر سر کار اصلیم هستم یعنی کارشناس تغذیه بیمارستان که سربازیم محسوب میشه. بعضی روزها شیفت عصر اضافه کار دارم که میشه ساعت 2بعدازظهر تا 8شب. بعضی روزها شیفت شب اضافه کار دارم که میشه ساعت 8 تا 2نصف شب. بعضی روزها هم هر دو تا شیفت عصر و شب رو دارم یعنی ساعت 8 که بیام بیمارستان 2 نصف شب کارم تموم میشه :)

یعنی به مادرشوهرت بگم کله ام رو میکنه! چندروز پیش بهش گفتم میخوام اضافه کاری کنم و انشاءالله زودتر سر و سامون بگیرم. عصبانی شد و گفت: خب! به خاطر زن خودتو بکش!

مادره دیگه، دلسوزه. اصلا بهش نمیگم تا ناراحت نشه. البته نمیشه هم نگم. چون تا الان جمعه ها رو میرفتم خونه. الان جمعه ها رو اضافه کاری دارم نمیتونم برم خونه. حالا بهش میگم ولی نه تمام واقعیت رو.

دیگه خیلی چیزا رو باید کم کنم از برنامه های روزانه ام. به مطالعه ام هم باید برسم. امسال واقعا سال اقتصاد مقاومتی شد؛ اقدام و عمل :)

خب دیگه کاریه که از دستم برمیاد. شیرین!(اگه همشهری هستی) تو هم بیا مخ پدرجان رو بزن بگو اصلا یعنی چی پسر باید جهیزیه رو بخره! خب حالا رسمه که رسمه! این که نشد دلیل. اصلا « لا یکلف الله نفسا الا ما آتاها » هر که بامش بیش برفش بیش!

خب کاری نداری؟ من زودتر بخوابم که فردا شیفت شب هستم و پس فردا شیفت شب و عصر؛ همون ساعت 8 صبح تا 2 شب :)

تو هم زودتر بخواب برای درس و امتحانت انرژی داشته باشی :)

۴ نظر

شیرین-19

رزق مادی وسیع

سلام شیرین

شب بخیر

بیداری؟

اگه بیداری بیا برای زودتر به هم رسیدن، این تعقیب نماز عشاء رو بخونیم.

از ته دلت چند بار بخون...اگه دعات مستجاب بشه فردا بعدازظهر خبر خوبی بهت میدم :)


اللهُمَّ إِنَّهُ لَیْسَ لِی عِلْمٌ بِمَوْضِعِ رِزْقِی وَ إِنَّمَا أَطْلُبُهُ بِخَطَرَاتٍ تَخْطُرُ عَلَى قَلْبِی فَأَجُولُ فِی طَلَبِهِ الْبُلْدَانَ فَأَنَا فِیمَا أَنَا طَالِبٌ کَالْحَیْرَانِ لا أَدْرِی أَ فِی سَهْلٍ هُوَ أَمْ فِی جَبَلٍ أَمْ فِی أَرْضٍ أَمْ فِی سَمَاءٍ أَمْ فِی بَرٍّ أَمْ فِی بَحْرٍ وَ عَلَى یَدَیْ مَنْ وَ مِنْ قِبَلِ مَنْ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ عِلْمَهُ عِنْدَکَ وَ أَسْبَابَهُ بِیَدِکَ وَ أَنْتَ الَّذِی تَقْسِمُهُ بِلُطْفِکَ وَ تُسَبِّبُهُ بِرَحْمَتِکَ اللهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ یَا رَبِّ رِزْقَکَ لِی وَاسِعا وَ مَطْلَبَهُ سَهْلا وَ مَأْخَذَهُ قَرِیباً وَ لا تُعَنِّنِی بِطَلَبِ مَا لَمْ تُقَدِّرْ لِی فِیهِ رِزْقا فَإِنَّکَ غَنِیٌّ عَنْ عَذَابِی وَ أَنَا فَقِیرٌ إِلَى رَحْمَتِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ جُدْ عَلَى عَبْدِکَ بِفَضْلِکَ إِنَّکَ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ.


پ.ن: رب انی لما أنزلت إلی من خیر فقیر


پ.ن 2: شما دوستان وبلاگی هم دعا کنید. شاید شیرین خواب باشه :|

۲ نظر

من-13

بنی آدم اعضای...!!!


حقوق 20 ماه من

=

مقدار ضرر برادرم از تعویض ماشین صفرش

پ.ن: مفهوم بود؟

۶ نظر

من-12

گناه

عاشقم شده خدا

چه کار باید کنم حالا؟!

۱ نظر

شیرین-18

تو خانواده‌ی خوبی داری.

به همین یک جمله قناعت می‌کنم...

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

آنهایی هم که خانواده خوبی ندارند، بدون شک خدای خوبی دارند که جبار است.

ولی خانواده من می گویند: تو خانواده خوبی داری.

۳ نظر

شیرین-17

کفاره


کفاره دل بستن

دل کندن است.

برای همین

اجازه بده

عاشقت نشوم!


در خانه ی من عصر غم انگیز بدی ست 

در پشت بهارها چه پاییز بدی ست

از مهر و محبت شما می ترسم 

ثابت شده است عاشقی چیز بدی ست 

#سید_مهدی_موسوی 

۲ نظر

شیرین-16

یا بیا یا برو


این ذهن

آسیب دیده از

تصور توست.

یا بیا

یا برو

تردید تو

در حکم مرگ مغزی

من است.


چشم انتظار آمدنت مانده ام ٬ بیا!

تا خاطرات تلخ گذشته عسل شود

۳ نظر

شیرین-15

دعا کن


باز با خوف و رجا سوی تو می آیم من
دو قدم دلهره دارم ، دو قدم دلتنگ ام...

.

.

.

همیشه دلهره دارم از این به هم نرسیدن

کسی سراغ نداری تو را به من برساند

.

.

.

بگو به هرکه رسیدی دعا کند ما را 

مگر من و تو به زور دعا به هم برسیم...

۴ نظر
درباره من
در حضور مبارکت ای عشق
کفرگویی چقدر شیرین است !
"وحده لا اله الا...." تو...
تو دقیقا خود خداوندی !
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان