من و شیرین

داستان رشد ما

شیرین-24

پدر: 

تا 3 سال دیگه غلط می کنی حرف ازدواج بزنی، مگه خری میخوای زن بگیری!! (خوبه، تلاش هام موثر بوده، قبلا می گفت 6 سال)


مادر: 

دختره باید خوشگل باشه


برادر: 

این دو سال پولت رو جمع کن یه ماشین بخر...(ماشین میخوام چه کار؟:/)


خواهر: 

یه دختر 18-19 ساله دلبستگی به دنیا داره. صد سالش نشده که از دنیا دل کنده باشه و به شرایط تو راضی بشه...چه می دونه شرایط یعنی چی؟

لباس  تور دوست داره

طلا دوست داره

خونه مستقل میخواد 

لباس های رنگارنگ، لوازم آرایش، وسایل زندگی خوب و.... دوست داره

شاید اول به خاطر عشق و محبت، بله رو به شرایط تو بگه ولی بعدا مشکل پیش میاد.

۲ نظر
ری را
۱۹ تیر ۱۴:۱۶
نمی دونم چرا اکثر آدم ها زندگی کردن رو تو داشتن سرمایه های کلان و جاه و مقام مادی می بینن فقط!
مگه غیر از اینه که ما آفریده شدیم تا بندگی کنیم؟! درسته که با مادیات میشه راحت تر زندگی کرد اما اگه آدم دلش آروم نباشه و آرامش خدایی رو از دست داده باشه، دیگه نفس کشیدن چه ارزشی داره؟؟؟
اول از همه دعا می کنم که دلتون همیشه خوش باشه و مملو از آرامش.
دوم هم این که إن شاءالله شیرین جانتون به قول معروف آدمِ بِسازی باشن و ایشونم شما رو با تمام دارایی ها و کاستی ها فقط به خاطر وجود خودتون بپذیرن.
سوم هم در کل عاقبت به خیری شما و همه ی جوونا و موفقیتشون در تمام مراحل زندگی علی الخصوص کنکور (:

+ کاش بیایی و بسازی و دلم شاد کنی
وین خرابات دل از مهر خود آباد کنی
( فی البداهه هام دوباره شروع شد (:  )
فاطمه غلامی
۱۹ تیر ۱۰:۲۵
ان شاالله که خیره

پدر و مادر و برادرتون رو کار ندارم. ولی انصافا خواهر فوق العاده ای دارید. اگر امکان صحبت باهاشون رو داشتم بهشون میگفتم حتما یک دوره خواهری کردن بگذرونند.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
در حضور مبارکت ای عشق
کفرگویی چقدر شیرین است !
"وحده لا اله الا...." تو...
تو دقیقا خود خداوندی !
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان