من و شیرین

داستان رشد ما

من-5

حرف خاصی ندارم

تولدم 23 سالگیم مبارک :)

امیدوارم این روزها نقطه عطف زندگی ام باشد به سمت الله

۳ نظر

من-4

برنامه ریزی سال نو


سال نو ام را می خواهم از 20 فروردین شروع کنم؛ از روز تولدم :)

یک هفته در خلوت شب های پادگان وقت دارم که فکر کنم، از گذشته جمع بندی مختصری داشته باشم، نوشتن دفتر خاطراتم را شروع کنم، و برنامه ریزی کنم برای آینده.

بعد از هدف های کلان و کلی، نوبت ریزکردن هدف هاست. و هدف اول قطعا شیرین است و فراهم سازی مقدمات وصل که مهم ترینش اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل می باشد بلکه حداقل خانواده راضی شوند و عملیات کاوش شیرین را شروع کنند! اگرچه تکیه من بر وسیله ساز است و اگر خانواده هم آستین بالا نزنند، من ناامید نخواهم شد.

 

البته تا آخر فروردین نرسد و محل خدمتم معلوم نشود، برنامه ریزی دقیقی نمی توان داشت. قسمت مهمی از برنامه ریزی می افتد برای آن موقع. چون خیلی فرق می کند که کجا باشم. به احتمال زیاد استان همدان هستم ولی اینکه چه شهری باشد، شرایط را تعیین می کند که از بعدازظهرها و شب هایم که وقتم آزاد است، چگونه استفاده کنم مخصوصا فعالیت اقتصادی.


همیشه در برنامه ریزی مخصوصا بعد اخلاقی، یک دوگانگی درگیرم می کند؛

وقتی به خودم نگاه می کنم و عمق حقارتم و حجم ضعفم و وسعت کفرهایم، تغییرات سریع را غیرممکن می دانم چرا که تا خودم نخواهم خوب بودن را انتخاب کنم کار درست نمی شود.

اما از طرف دیگر، وقتی به خدا نگاه می کنم و لطف بی کران و رحمت وافر و کرامت فراگیرش، امیدم شعله ور می شود و از خودش عاجزانه می خواهم که مرا به حال خودم واگذار نکند، به فقر و کفر و ضعف و بیچارگی ام رحم کند و یاری ام کند قدم اول را در راه تقربش بگذارم تا خودش قدم های بی شماری به سویم بیاید.

و وفقنا لما تحب و ترضی...


روبروی پادگان

95/1/14

۰ نظر

شیرین-5

قصه ی شب ها

هر شب دلم بهانه ی تو...هیچ! بگذریم

امشب دلم دوباره تو را...هیچ! شب بخیر

۰ نظر

شیرین-4

اعتراف کن!


- دایی جان؟

- بله عزیزم!

- چرا ما دخترها نمی تونیم بریم خواستگاری؟ 

- خب متاسفانه توی جامعه سنتی ما اینجوری جا افتاده که پسر باید خواستگاری کنه! 

- یعنی مشکلی نداره دختر بره خواستگاری؟

- نه! چه اشکالی! مگه دختر آدم نیست! به خودی خود اشکال نداره. از لحاظ دینی هم اشکال نداره. البته نه اینکه هیچ فرقی هم نباشه بین خواستگاری دختر و پسر.

- یعنی یه دختر به تو علاقه داشته باشه و راضی باشه باهات ازدواج کنه، اگه این خواسته اش رو مطرح کنه، چه برخوردی می کنی؟

- آزادانه برخورد می کنم؛ بدون هیچ پیش داوری و قضاوت و تعصب. 

- یعنی نمیگی چه دختر پررویی؟

- نه! میگم چه دختر باشهامتی. و اگه ببینم جدی میگه قبول می کنم و پیگیری می کنم. شاید کائنات منتظر همین اعتراف اون دختر بودن ;)

- وااات؟!!!

- کائنات دیگه! تازه یاد گرفتم. آدم باید حرفی رو تو دلش نگذاره بمونه، کائنات همیشه آغوششون بازه ;)

- بعععله...


پ.ن: امشب! شب خواستگاری خواهرزاده :)

پ.ن 2: شیرین! زودتر اعتراف کن، کائنات رو علاف خودت نکن :/ اگه دیر بجنبی خواهرزراه زودتر از دایی ازدواج می کنه!

۴ نظر

شیرین-3

از گل سرخ لبت، زنبور می‌گیرد عسل

اقتدا کن بوسه را؛ حَیِّ عَلی خـَیر العَمَل


ترسیدم شعرهایی که از خیلی وقته درباره این موضوع جمع کردم یه دفع از گوشیم پاک بشه. گفتم یه جا اینجا بنویسمش برای روز مبدا ;-)


1

وقتی  که گرفته است دلی واجب عینی است

بوسیدن پیشانی معشوق در آغوش

2

یک بوسه زدی بر منو جانم به لب آمد

یک بوس دگر، کار تمام است به والله

ادامه مطلب ۱۰ نظر

من-3

تشویق 

آدم سنگ هم باشد تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد

حالا بسته به موضوع و شرایط اثرش متفاوت است
یکی از چیزهایی که روی انسان تاثیر دارد تشویق و تخریب دیگران هست
که حالا اثرش روی هر کس متفاوت است در صعود و نزول شخص
و
خانواده من اگر آنقدر که من را تخریب کردند و ضعف هایم را بزرگ نشان دادند و باعث شد نمره ام مثلا از 15 به 14 تبدل شود
به جای آن، مرا تشویق می کردند و خوبی هایم را بزرگ نشان می دادند، نمره ام از 15 به 20 می رسید.

پ.ن: تا یک اشتباه و ضعف کوچک من در انجام بعضی کارها را می بینند سریع می گویند الان موقع زن گرفتنت نیست :/

۱ نظر

من-2

نخواهم، نمیشه

یه اخلاقی دارم که اگه نخواهم چیزی رو یاد بگیرم، نمی گیریم!

مثلا

پسر عمه هام رو نمی شناسم حتی اسمشون رو دقیق بلد نیستم

شماره اون یکی خطم رو ندارم...با اینکه هر روز ازش استفاده می کنم ولی حفظ نیستم

البته این نهایتش بود...در حالت عادی به این شدت نیست!


پ.ن: کسی که پست قبلی رو درست نخونه و قضاوت بیجا کنه، ازش ناراحت میشم. همچنان که شدم!

۳ نظر

شیرین-2

می خواهم شیرینم را ترسیم کنم.

معیارهای انتخاب همسرم رو در سه درجه بررسی کردم و نوشتم و جمع بندی که از این معیارها حاصل میشه خیلی برام مهمه نه اینکه همسرم بخواد تک تک معیارها رو داشته باشه. البته این لیست ثابت نیست. همیشه آپدیتش می کنم؛


معیار درجه 1: معیار صد در صدی

1- جذابیت

2- آزادی

3- دینداری


توضیح 1: 

این اولین معیارم هست که به طور کلی جذاب  و دلپسند باشه برای من.

این چیزی هست که در نگاه اول متوجهش میشم. صداش مورد پسند من باشه، چهره اش زیبا باشه(در حد خودم، بیشتر هم بود که چه بهتر)، مدل راه رفتن و نشست و برخواست و بقیه چیزهای ظاهریش جذاب باشه برای من.


توضیح2:

آزادی که مفهوم عمیقی داره، بیشتر منظورم این جا اینه که شخصیتش خشک و سنگ شده نباشه...که اگه صفت بدی داشت در طول زندگی رفع بشه و همچنین وابسته نباشه به خانواده اش، رشته اش، شغلش، شهرش و... به طور کلی در سطح مورد نظر من به حریت و آزادگی رسیده باشه.


توضیح 3:

دینداری که توضیحش مفصله. اولا مفهوم دین اصیل رو بدونه و بخواد بهش برسه حتی اگر دینش الان ارثی-سنتی یا احساسی-عاطفی هست. (توضیح این 3 دین در کتاب اندیشه های پنهان اومده). 


معیار نوع 2: نزدیک بودن به این معیارها


1- نزدیک بودن به تیپ شخصیتی من از نظر تیپ شناسی روانشناسی موسسه انشاء؛ اینم بحثش مفصله و باید دقیق بررسی بشه. چندتاش این هاست؛ مزاجش یا گرم و خشک-گرم و تر باشه یا گرم و خشک-سرد و خشک. به هیچ وجه چاق نباشه و حتی اضافه وزن هم نداشته باشه، نهایتا تا bmi بیست و پنج. قد بلند باشه بهتره(حدود 165 به بالا).


2- توانایی مدیریت شرایط احتمالی آینده از خیلی لحاظ ها مخصوصا اقتصادی


3- توانایی مادر بودن. مادر به معنای واقعی کلمه. حالا از یه دختر مثلا 20 ساله انتظار نمیره که ویژگی های یک مادر رو داشته باشه منظورم اینه که بچه و سوسول نباشه و توانایی مادر شدن رو داشته باشه؛ یه مادر خوب. 


4- با وقار و سنگین بودن در رفتار و با حیا و حجاب بودن در پوشش و چادری بودن


5- رک و راست بودن با من و صداقت کامل داشتن؛ خیلی مهم هست.اگه نداشته باشه کاملا روی اعصاب منه. باید با من راحت راحت راحت باشه.


6- سنش حدودا 3 تا 7 سال کوچکتر از من باشه. 


7- با جنبه و با ظرفیت بود: با هم یه وقتایی شوخی میکنیم و همچنین حرفایی که رک و راست زده میشه، تحملش رو داشته باشه و زودرنج نباشه.


8- ترجیحا شاغل نباشه منظورم شغلی هست که اولویت اولش درآمد و پول هست. اگر هم چنین شغلی داشته باشه باید نیمه وقت باشه و به زندگی لطمه نزنه.


معیارای نوع 3: بهتره این معیارها رو داشته باشه 


1- خشک و یکنواخت نبودن زندگی: دوست ندارم زندگیم خشک و خیلی مقرراتی باشه. حالا مثال هاش زیاده.


2- اهل مطالعه بودن: یه کتابی مفید بود؛ فرهنگی، اخلاقی، دینی، تربیتی، ادبیات و کلا هر چی...یه وقت ثابت و جداگانه ای در هفته یا ماه برای مطالعه داشته باشه


3- خانواده خوب داشتن. اینکه خوب یعنی چی؟ طبق همین معیارهای انتخاب همسر می سنجم خوب و بد رو.


4- لجباز و یه دنده نبودن در تصمیم گیری ها و اهل مشورت بودن


5- اهل بخشش باشه. در زندگی یه اشتباهاتی هر طرفین ممکنه انجام بدن باید بعد پشیمونی و توبه همدیگر رو ببخشن مثل خدا که بنده هاش رو می بخشه


6- سبک تربیت فرزندش طبق روش تربیت اسلامی باشه. حداقل میلش به این سمت باشه.


7- موافق باشه در صورت مناسب بودن شرایط، زیاد بچه داشته باشیم؛ سه تا یا بیشتر.


8- اهل برنامه ریزی باشه و واسه تک تک هفته ها و روزها برنامه ریزی کنه و باری به هر جهت نباشه زندگیش. یعنی جوری نباشه که یه روز بیکار بیکار باشه و ندونه چه کار کنه...که این هم موارد استثنایی داره خب؛ خستگی ها، آشفتگی ها و...


9- بهم کاملا اعتماد داشته باشه و اگه یه چیز مبهمی بود که ممکن بود حتی یه ذره از اعتمادش بهم کم کنه، بهم بگه و در نهایت رک و راستی با هم برخورد کنیم


10- پوست کلفت بودن: نازک نارنجی نباشه و ایده آلش یه زندگی مرفه و بدون مشکل نباشه. مشکلات زندگی در بهترین شرایط هم هست. توانایی‌اش رو داشته باشه که با هم دیگه پدر مشکلات رو در بیاریم!


11- گذشته ی من، تمام گذشته من رو خوب خوب خوب درک کنه...این خیلی مهمه!


12- سعیش بر این باشه که خدا رو در تمام زندگیش لحاظ کنه، در همه تصمیم گیری ها، انتخاب ها، خوردن ها، پوشیدن ها، رفت و آمدها و در یک کلمه در تک تک حرکات.


 13- سبک تغذیه سالمی داشته باشه..این دیگه واقعا مفصله. خوشم نمیاد هر روز سر غذا خوردن دعوا داشته باشیم


14- انتظار دارم دیدگاه کلیش درباره سیاست ایران تا حدودی شبیه من باشه... و ولایت فقیه رو قبول داشته باشه


15- از نظر جسمی سالم باشه.


16- اگه طلبه باشه که عالیه. یکی از آرزوهامه.


17- شرایط اقتصادی خانواده: فقط فقیر و محتاج نون شب نباشند کافیه تا اینکه حریص نشده باشه طرف... و اونقدر هم پولدار نباشه که پر توقع شده باشه


18- تحصیلات: در کل واسم مهم نیست. اما چون واسه خودش ممکنه مهم باشه و یه جاهاییش روی بقیه زندگیمون تاثیر می گذاره مخصوصا شغل از این جهت اهمیت پیدا میکنه. در کل اینکه روی رشته تحصیلی خاصی و تحصیلات دانشگاهی داشتن حساس نیستم.


19- مکان: من خودم شهرهای بزرگ از جمله تهران و قم و اصفهان رو دوست دارم که زندگی کنم. ولی چون اول زندگیم هست و باید از لحاظ اقتصادی رشد کنم، نمیتونم از شهر بزرگ زندگی رو شروع کنم با این وضع موجود. دختر اگه غیر همشهری باشه باید حساب همه چی رو کرده باشه و قبول کنه از جمله دوری از خانواده اش و...


20 - ....؟!


پ.ن: دوستت دارم :)

باشد که لایقت شوم

۲ نظر

شیرین-1

ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت

بر سینه می فشارمت، اما ندارمت


ای آسمان من که سراسر ستاره ای

تا صبح می شمارمت، اما ندارمت


در عالم خیال خودم چون چراغ اشک

بر دیده می گذارمت، اما ندارمت


می خواهم ای درخت بهشتی ، درخت جان

در باغ دل بکارمت، اما ندارمت


می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل

بر سر نگاه دارمت، اما ندارمت


پ.ن: می دانم که تو هم منتظر منی. یک قدم من می آیم یک قدم هم تو بیا تا فاصله ها کمتر شود.

۴ نظر

من-1

محدودیت

من پارسال، داغون بودم...ناراحت...بی حوصله...ناامید...پکر...

چرا؟ 

فقط به یک دلیل: محدودیت. اما الان حالم برعکس پارساله؛ پر از امید و انرژی...یه غم همیشگی پشت زمینه حس و حالم هست...ولی واقعا خوشحالم :)


کمتر از جوجه نباشیم؛ بزرگ بشیم و محدودیت های این پوسته ای که وجودمون رو محدود کرده بشکنیم...

چه خوب بود قبلا از اینکه مجبور بشم، این محدودیت رو از بین می بردم.

استاد میگه: تا محدودیت هامون رو نشکنیم به فضل عظیم حق راه پیدا نمی کنیم.


پ.ن: عنوان پست ها چندتا بیشتر نیست از این به بعد...یا از خودم می نویسم با عنوان من، یا از معشوقه خیالی آینده با عنوان شیرین.

پ.ن 2: دعای فرج و دعا برای طول عمر آقا و هدایت همه انسان ها و مخصوصا دعا برای مسلمانان مظلوم فراموش نشود بر سر سفره هفت سین. 

۰ نظر
درباره من
در حضور مبارکت ای عشق
کفرگویی چقدر شیرین است !
"وحده لا اله الا...." تو...
تو دقیقا خود خداوندی !
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان