من و شیرین

داستان رشد ما

من-22

مادرم و خواهرم و برادرم دو هفته ای هست که دارن خونه تکونی می کنن. خونه تکونی که چه عرض کنم از رنگ کردن خونه بگیر تا شستن و تمیز کردن همه چیز از زیر زمین تا پشت بوم :|
پدرمم که مشغول ساختمون سازیه.
این وسط ساختن و پاکی من عین خیالشون نیست که نیست :(
انگار نه انگار یه جوون ۲۴ساله دارن که کلی نیاز داره و حمایت میخواد :(
هییی :( بگذریم...
۵ نظر
چشم به راهم ...
۲۵ اسفند ۲۱:۰۴
ان شالله درست میشه
احتمالا هنوز فکر می کنن شما بچه اید ....

پاسخ :

بیشتر از لحاظ اقتصادی اشکال وارد می کنن
1 بنده ی خدا
۲۳ اسفند ۱۶:۰۱
پیشنهاد من به شمااینه که برید کمکشون واسه خونه تکونی.حضورتون بیشتر احساس میشه،مامانتونم میگه چه پسر کارکنی دارم،دیگه وقتشه

پاسخ :

پیشنهاد خوبیه
ولی کار ما از این حرفا گذشته
نـــامـــیـــرا ‌‌‌‌‌‌‌
۲۳ اسفند ۰۰:۴۶
شایدشما زیادی دارین سکوت میکنین.همیشه سکوت نتایج خوبی دنبال نداره

پاسخ :

ساکت نیستم ولی خب داد و هوار هم نمیشه کرد!
پیمان محسنی کیاسری
۲۲ اسفند ۲۲:۴۵
24 ساله هم پدرمادر باید نگرانش باشن و از خونه تکونیشون بزنن؟
گناه ندارن خدایی؟

پاسخ :

بله که باید نگران باشن.‌.میخواستن بچه نیارن :/
منظورم زدن از خونه تکونی نبود
گناه ندارن، گناه کارند
ABOLFAZL :.
۲۲ اسفند ۲۲:۴۵
هییییییییییییییییییییی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
در حضور مبارکت ای عشق
کفرگویی چقدر شیرین است !
"وحده لا اله الا...." تو...
تو دقیقا خود خداوندی !
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان