من و شیرین

داستان رشد ما

شیرین-3

از گل سرخ لبت، زنبور می‌گیرد عسل

اقتدا کن بوسه را؛ حَیِّ عَلی خـَیر العَمَل


ترسیدم شعرهایی که از خیلی وقته درباره این موضوع جمع کردم یه دفع از گوشیم پاک بشه. گفتم یه جا اینجا بنویسمش برای روز مبدا ;-)


1

وقتی  که گرفته است دلی واجب عینی است

بوسیدن پیشانی معشوق در آغوش

2

یک بوسه زدی بر منو جانم به لب آمد

یک بوس دگر، کار تمام است به والله

3

یا خودت لب را بیاور یا که من می آورم

در دو صورت بوسه، تنظیم دیابت می کند

4

منطق لب های تو شد علت اشعار من

می شود با بوسه ای اثبات علیت کنی؟

5

از گل سرخ لبت، زنبور می‌گیرد عسل

اقتدا کن بوسه را؛ حَیِّ عَلی خـَیر العَمَل

6

یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را

تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را

7

من سردم و سردم ، تو شرر باش و بسوزان

من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را

8

آمدی تشریف بردی بی سلام و بوسه ای

مثل ماموران تشریفات اعدام آمدی

9

باقیات الصالحات آیا به گوشت خورده است؟

بوسه ای نذر لبانم کن... خدا اجرت دهد

10

بوسه ات واجب، غمت مکروه، لبخندت مباح

ای گناه من..بگو قدری ثوابم می دهی؟

11

تا آخر شب چگونه سر خواهد شد؟

صبحی که بدون بوسه آغاز شود 

12

می بوسمت و نیست ازین بوسه گریزی

تقصیر خود توست که اینگونه عزیزی

13

بانو کجا؟ بوسه امشب چه می شود؟

منطق نخوانده فلسفه را پاس می کنی؟

14

طعم لبهایت عسل بود و طبیب سنتی

بهر درمان گلودردم عسل تجویز کرد

15

هم دیابت دارمو هم تشنه کام بوسه ام

نازنین تکلیف من با قند لبهای تو چیست؟

16

حق السکوت می طلبند از لبان تو

چشمان لاابالی لب های لات من

17

بوسه هایی که بدهکاری همینجا پس بده

در قیامت سخت میگیرند حق الناس را

18

سه بـوسه کز دو لبت کرده ای وظیفه من 

اگـر ادا نـکنی قـرض دار من بـاشی

19

حتی به جایگاه خدا غبطه میخورم

بگذار امشب از رگ گردن ببوسمت

20

بازار قم از قند لبت رو به کسادیست...

بیچاره نکن حاج حسین و پسران را...

21

لب وا کن و من را به تماشات برانگیز

من دیر زمانی‌ست گل سرخ ندیدم

22

اذان بگو ،اذان بگو که نوبت رطب شده

بده شکر از آن دو لب، به آن که جان به لب شده

23

ﺗﺤﺮﯾﻢ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﺼﯿﺒﺘﯽ ﺍﺳﺖ

ﺑﺎﯾﺪ ﻇﺮﯾﻒ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺗﺪﺑﯿﺮﯼ ﺁﻭﺭﻡ...

24

خسته ام از چایِ تُرک و تلخیِ نسکافه ها

از لبـانت استکـانی آبِ شیریـن  دم بکـن

25

فارغ از هر چه طبیعت و جهانی دیگر

این لبت میوه ی سرخی ست که چیدن دارد

26

عاقبت رازِ دلم را به لبانش گفتم!

شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق!

27

نه بوسه‌ اى، نه شکر خنده‌ اى نه دشنامی

به هیچ وجه، مرا روزى از دهان تو نیست

28

هر کس که بنوشد ز لبت جرعه ای از می 

هرگز نخورد غصه ی فردا و غم دی

29

بوسه ای دادی و تا بوسه ی دیگر مستم

کس شرابی نچشیده است بدین گیرایی

30

قسط وام لبت این ماه عقب افتاده

از لبت بوسه ی قرض الحسنه می خواهم

31

ﺯﺩﻩﺍﯼ ﺑﺮ در ﻣﯿﺨﺎﻧﮥ ﻟﺐ قفل ﺳﮑﻮﺕ

لب ﻣﻦ ﮐﺎﺵ کلید ﺩﺭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺷﻮﺩ

32

گفتم به لبت چیست نهان گفت نمک

گفتم نمکت را بمکم گفت نمک

33

دزدی بوسه ، عجب دزدی پر منفعتی ست

که اگر باز ستانند، دوچندان گردد...

34

دلبرا یک بوسه دادی این همه منت چرا

گر پشیمانی بیا تا بر سر جایش نهم

35

سهم من لب شود از خال و خط و ابرو و چشم

خمس امـــــوال تو باید که به ســــائل برسد!

36

لیوان ز لبت بوسه گرفت و من بوسه ز لیوان

دیدی ز لبت بوسه گرفتم به چه عنوان

37

طعم لبهایت عسل بود و طبیب سنتی

بهر درمان گلودردم عسل تجویز کرد

38

از لب سرخ تو حرفی نزدم، می ترسم

زعفران باد کند دست خراسانی ها

39

دعایی گر نمی گویی به دشنامی عزیزم کن

که گر تلخ ست شیرین ست از آن لب هر چه فرمایی

40

می خورم با یاد لبهایت تمشک و بعد از آن

جای لبهایت سر انگشتان خود را می مکم

41

هر غنچه که گل شد دگر غنچه نگردد

الا دو لب یار، که گه غنچه و گه گل

42

من به کندوی عسل های لبت حساسم  

بازبان پاک نکن ظرف عسل را لطفا

43

دﻟﺒﺮا ﯾﮏ ﺑﻮﺳﻪ دادی اﯾﻨﻘﺪر ﻧﺎزت ز ﭼﯿﺴﺖ؟

گر ﭘﺸﯿﻤﺎن ﮔﺸﺘﻪ اى ﺑﮕﺬار در ﺟﺎﯾﺶ ﻧﻬﻢ!

44

هزاران بوسه از چشمت٬ لبانم وام می گیرد

زمان بندی بکن هرشب دو قسطش را بپردازم

45

یک بوسه ز لبهای تو در خواب گرفتم

انگار لب از چشمه مهتاب گرفتم

46

ﻋﻠﺖ ﮐﻢ ﺣﺮﻓﯽِ ﻟﺒﻬﺎﺕ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﭼﯿﺴﺖ

ﺍﺯ ﺭﻃﻮﺑﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﺎﺭِ ﻧﻤﮑﺪﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ

47

گوش اگر گوش تو و بوسه اگر بوسه ی من

بهترین راه تماس من و تو لب خوانی ست!

48

سیب لبهای تو ای دوست چشیدن دارد

لب به لب میکشی و عقل پریدن دارد

49

لب هاى تو لب نیست! عذابى ست الهى..

باید که عذابى بچشم گاه به گاهى 

50

حاضرم بیعت کنم با سرخى لب هاى تو

ارزش بوسیدنت آرامشِ این کشور است

51

صبح دیدم که گزیدی لب خود را از غم ...

گفتنی نیست... ولی حق مرا می خوردی!

53

از لب سرخابی اش گیلاس هم جـا می زنـد

تازه او کـم رُژ به لب از ترس بابا می زنــد..!

54

قرارنامه ی وصل من و تــــو بود آنکه

به روی شانه من با لب تو امضا شد

55

مُهرى بزن از بوسه به پیشانى سردم

بدنام که هستیم به اندازه ى کافى

56

گفتی چوجان دهی به عوض بوسه ای دهم

این خونبهاست، مزد وفا راچه میکنی؟

57

بوسه بر روی تو بانو ز هوس نیست بدان

که تو خود یک ورق از مصحف قران منی

58

به غیر از بوسه کز تکرار، رغبت را کند افزون

کدامین قند را دیگر مکرر میتوان خوردن؟

59

ومنم ناصرالدین شاه که قلیان لبت

اه این طعم دوسیب تو کشیدن دارد

60

مو که خرمایی و چشمت نقلی و لبها عسل

به چه شیرینی دگر قناد می خواهی چکار؟

61

قدرى خدا به طعم لبت فکر کرد و بعد

معجونى از شراب و هلاهل درست کرد

62

لبخند مرا بَس بود آغوش لِهَم می کرد

آن بوسه مرا می کُشت لب مُنهدمم می کرد

آن بوسه و آن آغوش قَتّاله و مَقتَل بود

در سیرِ مرا کشتن این پرده ی اول بود

63

در لحظه ی تکبیر تو را می بوسم

در سجده ی خود سیر تو را می بوسم!

اسرار ِ نماز در تماس ِ لب ِ توست

تا آنکه  شوم پیر، تو را می بوسم!

64

شوق نستعلیق ابرویت،سیامشقی است خوش

بوسه بر پلک تو ای جان،مشق هر صبح من است...

65

گر ز مسیح پرسدت ، مرده چگونه زنده کرد؟!

بوسه بده به پیش او، بر لب ما، که ، اینچنین!


این ها مخصوص ماه رمضان:


66

از لبت آتش بریزد از رخت هم شیطنت

آمدی تا روزه ام را کله گنجشکی کنی؟

67

ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﻩ ﺑﻮﺳﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺍﺳﺖ

ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻩ ﺷﮑﺴﺘﻦ بدتر اﯾﻦ ﺩﻝ ﺷﮑﻨﯽ ﻫﺎﺳﺖ!

68

روزه بودم با امید واهی آدم شدن

نوبت لب هایش آمد، بی اذان افطار شد

70

به حکم مرجع اعلم که عشق نامش هست

لب تو فطریه اش بوسه های کشدار است

71

ﺭﻭﺯﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﯾﮏ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻋﻤﺪ ﺑﺎﻃﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ

ﻃﻌﻢ ﻟﺒﻬﺎﯾﺖ ﻣﺮﺍ ﻣﺸﺘﺎﻕ ﺩﻭﺯﺥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ

72

ﻣﻦ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ!

ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﻓﻄﺮﯾﻪ ﺍﻡ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ﻧﯿﺸﮑﺮ؟

73

ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺮﻋﻪ ﺁﺑﻲ ﻛﻪ ﻧﺸﺪ ﻭﻗﺖ ﺳﺤﺮ

ﺑﺰﻧﻢ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭ ﺯﻭﺩ ﺍﺫﺍﻥ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ

74

ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ

ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺭﺍ ﺷﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻋﺖ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯿﮑﻨﻢ

75

ﻧﭽﺸﯿﺪﻡ ﻟﺐ ﺗﻮ، ﻣﯿﺸﮑﻨﻢ ﺭﻭﺯﻩ ﯼ ﺧﻮﯾﺶ

ﻓﺮﺽ ﮐﻦ ﺑﯽ ﺳﺤﺮﯼ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯼ! ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ

76

هَـر سَحــر بُغـض و هَـر افْطـار خیالِ لَـــبِ تــــو 

می شـوم سیـر , ولی پیــر , که درگیــرِ توْاَم

77

ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻓﻄﺎﺭﻡ ﺍﺯﺁﻥ ﻟﻌﻞ ﻟﺐ ﺍﺳﺖ

ﺁﺭﯼ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﺭﻃﺐ ﺩﺭ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻣﺴﺘﺤﺐ ﺍﺳﺖ

78

ﺭﻭﺯﻩ ﺍﻡ ﺧﺐ! ﺿﻌﻒ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﺣﻢ ﮐﻦ ﺑﺮ ﺣﺎﻝ ﻣﻦ

ﺑﯽ ﻣﺮﻭﺕ ﺍﯾﻨﭽﻨﯿﻦ ﻟﺐ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺪﺍﻧﺖ ﻧﮑﺶ!

79

بوسه ای داد سحر بوسه ی دیگر افطار

ای خدا این رمضان مست نمیرم خوب است

80

ﮔﻔﺘﯽ ﺑﻪ ﻟﺒﻢ ﻟﺐ ﻧﺰﻧﯽ ﭼﻮﻥ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺍﺳﺖ

ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻓﺮﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻣﯿﺎﻝ ﻧﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ. 

ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻪ ﻓﺪﺍﯼﻗﺪ ﺭﻋﻨﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﯼ ﯾﺎﺭ

ﺑﯿﻤﺎﺭﻡ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ


پ.ن: 20تا دیگه باید بهش اضافه کنم تا 100تا بشه :|

۱۱ نظر
سعید معصومی
۲۶ مرداد ۲۱:۰۹

نه شیرین عسل بود طعم آن بوسه که دادی 

میدانی تو کنون شیرین این فرهادی؟ 

بهمن
۱۵ فروردين ۱۳:۰۸

چه حریصانه لبانم را بوسیدی
و چه وحشیانه رختم را دریدی
و من چه عاشقانه دست بر هوسهایت کشیدم
اما ...
کاش میفهمیدی
که زن...تا عاشق نباشد
نمیبوسد ...
نمیبوید ...
وتسلیم نمیکند ...
رویاهای عریانیش را

جواد
۱۱ خرداد ۲۱:۵۴

سلام من شعرای قشنگ تو سایت ها و کانال هارو گذاشتم تو کانالم . مطمئن باشین لذت میبرین از شعر هاش @sherenabofficial 

سارا
۱۸ ارديبهشت ۱۷:۴۱
سلام 
دست مریزاد
خدا قوت
عالی بود . ممنون
سجاد
۳۱ ارديبهشت ۰۵:۴۷
لب بر لبم نهاده کلامم عسل شده است
شعرم سپید بوده ز مهرش غزل شده است

می شود بوسید پیشانی و از لب ها گذشت ؟
مومن از قم بگذرد تا جمکران هم می رود 


پاسخ :

احسنت
رام رام
۱۷ آذر ۱۴:۴۷
به این کانال تلگرام سر بزن:
@Labestan

پر از این شعر هاست

پاسخ :

ممنون
وحید
۲۵ خرداد ۲۰:۳۱
مرسی واسه همه ی این حسای خوب... من گم شده بودم و دنبال شعرم میگشتم جاش یادگاری های شما دلم رو آروم کرد... قشنگ بودن... چند تا دیگه میشه هزار تا...؟ 

پاسخ :

ممنون
1000 تا؟! 
یه آدم بیکار و پرانگیزه میخواد و البته یک معشوق
khanomi ..
۱۱ فروردين ۱۷:۰۲
افرین به همتون:دی
با موفقیت کپی شد:دی

پاسخ :

شما هم برای روز مبادا :|
ســـــــــــــر باز
۱۱ فروردين ۱۴:۲۶
شیرینی لبهای تو بد نیست برایم
گور پدر دکتر و تشخیص دیابت...!

پاسخ :

هوا را گر بیفشانی باغ غنچه خواهد شد
ز بس بوسیده ام لب های معشوق خیالی را...

حاضرم بیعت کنم با سرخى لب هاى تو
ارزش بوسیدنت آرامشِ این کشور است

صبح دیدم که گزیدی لب خود را از غم ...
گفتنی نیست... ولی حق مرا می خوردی!

چنین که تنگ گرفته است آن دهان بر ما
لبى که قسمت ما مى شود لب گور است

لب نهادم به لب یار و سپردم جان را
تا به امروز بدین مرگ، نمرده ست کسی

تو خواستی که ببوسی مرا...معاذالله
میان چشم و لب و گونه هام،دعوا شد...!
زهـــــرا (:
۱۱ فروردين ۱۳:۳۳
این هم اشعاری که من بلدم از بوسه، میتونید اضافه کنید:

«بوعلی سینا هم این لب را اگر بوسیده بود
جای قانون و شفا "دیوان سینا" داشتیم»

«جای لب های تو گویا لب فنجان مانده
قهوه این بار چرا در دهنم شیرین اس؟!»

«جاش در موزه ی لوور است نباید شُستش
شاهکاری که لبت با لب فنجان کرده»

«نه روسریم، نه شال و نه پیرهنی
نه حتی گل تا سر راهت بکنی!
ای کاش به جای این که شاعر باشم
فنجان بودم تا تو مرا لب بزنی...»

«بوسه ای دزدیده ام قاضی مرا محکوم کرد
گفت بگذارش همان جایی که دزدی کرده ای»

«آنقدر بوسیدمش تا خسته شد
خسته از بوسیدن پیوسته شد
خواست لب بر شکایت بشکفد
لب نهادم بر لبش تا بسته شد»

«بوسه بر عکست زنم 
ترسم که قابش بشکند
قاب عکس توست اما...
شیشه ی عمر من است»

«عاشقانه زیر این باران بمان
ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند»

«روزی از رخ یار گرفتم بوسی
گفت هم بی ادبی هم لوسی!
گفتم این بی ادبی را ز چه دانی ای یار؟!
گفت لب رها کردی و رخ می بوسی!»

«بوسیدن لب یار، اول ز دست مگذار
کاخر ملول گردی از دست و لب گزیدن»

«مرا هر دم همی گویی که برگو قصه ی شیرین
به هر بیتی یکی بوسه بده پهلوی من بنشین»

«بوسه ی گاه گاه تو شهوت بی امان من
شوق تماس تن به تن وقت گناه کردنست»

«آن که لبش مایه ی حلاوت قند است
کاش بپرسد که نرخ بوسه به چند است؟!»

سعدی:
«بوسه ای ز آن دهن تنگ بده یا بفروش
کاین متاعی است که بخشند و بها نیز کنند»

عبید:
«صد بوسه به آسانی از لعل تو بربایم
از لعل تو بربایم صد بوسه به آسانی»

مهدی اخوان ثالث:
«آن چنان نزدیک بود لب های جانان با لبم
تا که جان آمد ز شوق بوسه ای روی لبم»

یحیی اسلامی:
«وسوسه ی بوسه ی داغت به دلم چنگ زد
رنگ لبت بر لب خاکستریم رنگ زد
عطر تو پیچید دلم ریخت کجایی کجا؟
یا که نشانی بده یا زود به پیشم بیا»

حافظ:
«گفته بودی بشوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک»

«از بهر بوسه ای ز لبش جان همی دهم
اینم همی ستاند و آنم نمی دهد»

«قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
بوسه ای چند برآمیز به دشنامی چند»

پاسخ :

ممنون
به جز یکیش، همه شون خوب بود ولی خوب ترین هاش رو چشم! اضافه می کنم
زحمت کشیدید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
در حضور مبارکت ای عشق
کفرگویی چقدر شیرین است !
"وحده لا اله الا...." تو...
تو دقیقا خود خداوندی !
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان