من و شیرین

داستان رشد ما

شیرین-7

در وصف چادرت


حواست باشد ای بانو که عشقت چادرت باشد

برایش نقشه ها دارند و جنگ نرم یعنی این...!

چنان شبیه خدایی تو با همین چادر

که شرط حج تمام است یک طواف نساء


دلبرى هایت دلم را برد تا دلبر شوى

چادرت باعث شده امروز زیباتر شوى


باغت آباد است حق داری که چادر سر کنی

سیب صورت،چشم خرما،گونه حلوا،لب انار


تو آدم نیستی این را خدا در گوش من گفته 

ببین بیرون زده از زیر چادر بال پروازت...!


رضا خان هم اگر می دید با چادر چه زیبایی 

جهان پر می شد از قانون چادر های اجباری 


ای نسیم صبحگاهی،حد خود را حفظ کن

چادر بانوی من دارد به دستت می خورد


چادر سیاه روی سرت مثل این که...آه

مهتاب می شوی وسط یک شب سیاه


بیا آن روسری قرمز گلدار را سر کن

بترکد چشم بد خواهان، عزیزم می شوی محشر

تو را با چادر مشکی و سنگین دوستت دارم

بگو مثل بسیجی ها عروسم می شوی خواهر؟ 


از تو به همین چادر تو  قانعم اما . . .

کی می رسد این متن سیاهت به حواشی؟!


پ.ن: دیشب! شب آرزوها!

مکن منعِ منِ بى دل ز بسیار آمدن سویت

که گر صدبار دارم آرزو ، یک بار مى آیم :)

۱ نظر
فآطمهـ تنهآ
۲۷ فروردين ۲۳:۰۰
نهایت مردانگی این است که : حواست به گلی که خدا سپرده دستت باشد ..
 ◄ المَرأَةٌ رَیحانَةٌ ► را که درک کردی ..
 اجازه ی گذر هیچ نگاهی به زیبایی گلت را نمی دهی ..
 نه اینکه همه ی نگاه ها را کور کنی ...! نه ..
 دور گلت حصاری می کشی به زیبایی و امنیت آسمان ...
 شیعه علی بودن ؛ غیرت علی داشتن را می طلبد ..
 و دنبال فاطمه بودن .. علی بودن را ...

+پُست عآلی_چادر تمآم دنیای من است

پاسخ :

متن زیبا و مهمی نوشتید
انشاءالله که عمل کنیم در راستای حرکت به سمت فاطمه و علی
ممنون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
در حضور مبارکت ای عشق
کفرگویی چقدر شیرین است !
"وحده لا اله الا...." تو...
تو دقیقا خود خداوندی !
پیوندها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان